اکثر افرادی که معتاد می شوند از سه مرحله عبور می کنند . در هر مرحله چند عامل خطر وجود دارند که در گذر به مرحله بعدی تاثیر می گذارند و با عوامل خطر سایر مراحل متفاوتند . اکثر افراد ، تا زمانی که عوامل خطر وجود نداشته باشند به مرحله بعدی گذر نمی کنند . برای مثال ، بسیاری از مصرف کنندگان مواد فقط مراحل تجربه و استفاده مرتب را تجربه می کنند و الزاما آنقدر به مواد معتاد نمی شوند که نتوانند از عهده وظایف خانوادگی، شغلی و اجتماعی خود برآیند.
مراحل گرایش به سمت اعتیاد عبارتند از :
مصرف آزمایشی
در دسترس بودن:
در مراحل اولیه استفاده از مواد ، اینکه فرد تا چه اندازه بتواند آنها را راحت به دست بیاورد، عامل بسیار مهمی است. عواملی مثل قانونی بودن مواد (مثلا، الکل و سیگار) و قیمت نیز در تجربه اولیه آنها بسیار تاثیر گذار هستند. عوامل خانوادگی:
دو عامل مهم که می توانند در مراحل اولیه مصرف ماده تاثیر بگذارند، عبارتند از : ۱) مصرف مرتب ماده مورد نظر توسط سایر اعضای خانواده و ۲) محیط خانوادگی پرتنش و مشکل دار. برای مثال، اگر والدین کودک هر دو سیگار بکشند یا هر دو به طور مرتب الکل بنوشند، احتمال اینکه کودک در سنین پایین مصرف یکی از این دو ماده را شروع کند بیشتر خواهد شد. تربیت غلط و مورد غفلت قرار گرفتن فرزندان نیز احتمال مصرف الکل، سیگار و کانابیس را بیشتر می کنند . زمینه های منفی که مصرف طولانی مدت مواد در آینده را موجب می شوند عبارتند از : ۱) مصرف ماده در خانواده ، ۲) فقر شدید خانواده ، ۳) مشکلات زناشویی یا قانونی در خانواده ، ۴) بدرفتاری با کودک یا غفلت از او و ۵) وجود یک بیماری روانی جدی در خانواده.
تاثیر دوستان و همسالان:
همان طور که قبلا گفتیم، بعضی نوجوانان تحت تاثیر گروه همسالان مصرف مواد را شروع می کنند. این تاثیر الزاما به شکل فشار مستقیم برای مصرف مواد انجام نمی گیرد، بلکه به شکل همانند سازی و انطباق با هنجارهای گروه ظاهر می شود. بنابراین نوجوانان مواد مصرف می کنند تا خود را در طبقه خاصی از همسالان قرار دهند. یعنی در مراحل اولیه مصرف مواد ، شبکه های اجتماعی می توانند تاثیر بسیار مهمی داشته باشند. وارد شدن در گروهی که از مواد قانونی ( مثل الکل و سیگار ) استفاده می کند، می تواند استفاده از سایر مواد در اینده را افزایش دهد. به علاوه ، گروه اجتماعی تعیین می کند که فرد به سوی چه ماده ای باید برود. گاهی نیز مصرف یک نوع ماده خاص فرد را به سوی بعضی گروه های خاصی سوق می دهد . برای مثال ، فردی که دائما الکل می نوشد به دنبال گروه هایی می رود که الگوی مصرف الکل آنها با الگوی مصرف او مطابقت دارد و نوشیدن الکل در گروه اجتماعی می تواند تثبیت مصرف دائمی آن را موجب شود .
تاثیر رسانه های عمومی:
مصرف ماده توسط نوجوانان تحت تاثیر تبلیغات و مشاهده مصرف ان ماده در تلویزیون و مجلات قرار می گیرد . تایید شده است که مشاهده سیگار باعث تشویق کودکان به سیگار کشیدن می شود. ممنوعیت تبلیغ مستقیم مواد باعث می شود میزان مصرف آنها در بین نوجوانان شدیدا کاهش یابد . باید در عوض ، مصرف بعضی مواد ( مثل سیگار ) با تصاویری که در مجلات مد ، مجلات عامیانه و سطح پایین دیده می شود، هنوز ارتباط مستقیم دارد .
مصرف مرتب :
اثر تغییرات خلقی، یکی از دلایل اصلی استفاده از مواد این است که تغییرات خلقی به همراه می آورند. الکل باعث می شود که فرد معاشرتی، مهربان، با اعتماد به نفس و آرام شود. سیگاری ها ادعا می کنند که کشیدن سیگار باعث می شود، آرامش پیدا کنند. مواد محرک، مثل کوکائین و آمفتامین ها بر دستگاه عصبی مرکزی و نوروترانسمیترها تاثیر می گذارند و در فرد احساس شادی مفرط ، انرژی و اعتماد به نفس به وجود می آورند. مواد خانواده تریاک مثل هروئین، بلافاصله باعث احساس خلسه ، سرخوشی و از دست دادن احساسات منفی می شوند و مواد هالوسینوژن مثل کانابیس، باعث احساس آرامش، شادی مفرط، بالا رفتن حس برقراری روابط اجتماعی و تقویت حواس می شوند.
درباره تاثیر خیالی الکل در کاهش عصبیت یا استرس تحقیقات زیادی انجام شده است. شواهد نشان می دهد که الکل حتی از عصبیت افرادی که به الکل معتاد نیستند به طور کاذب کم می کند و این کار با باور کسانی هموست که اعتقاد دارند در پایان یک روز کاری پر استرس، نوشیدن الکل باعث رفع خستگی می شود . اما مساله به این سادگی هم نیست، الکل هر گونه خلقی را تشدید می کند. اگر فرد با خلق مثبت الکل بنوشد شادی او بیشتر خواهد شد. اما اگر با خلق منفی الکل بنوشد، ناراحتی و غم او بیشتر خواهد شد. همچنین الکل، به هنگام حضور هیجانها چه مثبت و چه منفی، از واکنش فرد می کاهد، بنابراین صرف نظر از حالات خلقی، باعث کاهش برانگیختگی می شود .
شواهد نشان می دهد که اکثر مواد باعث تغییرات خلقی می شوند و همین تغییرات خلقی تداوم مصرف آن مواد را همراه می آورند . اما در بسیاری از موارد ، حالات خلقی به دست آمده پیچیده تر از آن هستند که مصرف کنندگان مواد فکر می کنند . برای مثال ، مصرف کنندگان الکل فکر می کنند که این ماده باعث تقویت یا شدیدتر شدن خلق ( خوشحالی یا ناراحتی ) می شود ، در حالی که چنین نیست .
خود درمانی:
برای کاهش تنش ها و عوامل استرس زای روزمره، از مواد مختلفی استفاده می شود اما گاهی افرادی که تحت تاثیر عوامل شدیدتری مثل بیماری های روانی جدی قرار دارند و نمی توانند به راحتی با آنها سازگار شوند ، خود سرانه اقدام به استفاده از مواد مختلف می کنند تا از مشکلات واقعی یا خیالی خود بکاهند ، پدیده ای که خود درمانی نامیده می شود. در تایید این واقعیت می توان همپوشانی بالای اختلالات مصرف مواد با انواع اختلالات روانی را نام برد از جمله اختلال دوقطبی، افسردگی، اختلالات خوردن، اختلالات شخصیت، اختلالات اضطرابی، اختلالات وسواسی – اجباری، اختلال استرس پس آسیبی و اختلال وحشتزدگی. اکثر مصرف کنندگان مواد می گویند که انگیزه آنها برای استفاده از بعضی مواد ، خود – درمانی است. شواهد نشان می دهد که اختلالات اضطرابی و افسردگی قبل از شروع اختلالات مصرف مواد مثل الکلیسم وجود دارد و این نیز به نوبه خود دلیلی دیگر در تایید این واقعیت است که افراد مبتلا به اختلالات روانی، برای تسکین و بهبود دردهای خود، از انواع مواد استفاده می کنند. اما سوال این است که اگر آنها می دانند که مصرف طولانی مدت مواد می تواند در آنها آثار منفی جسمی و روانی داشته باشند چرا به این کار ادامه می دهند ؟ احتمالا به چند دلیل : ۱) ماده مورد استفاده نوعی محرک تقویت کننده یا نوعی پاداش خاص است که باعث اعتیاد فیزیولوژیک می شود ، ۲) زندگی افراد مبتلا به اختلالات روانی آنقدر حزن انگیز و رقت بار است که تاثیر مثبت مواد بر تاثیر منفی آنها غالب می شود ، ۳) ماده ، نه تنها از تنش و روحیه منفی می کاهد ، عواقب مثبتی نیز دارد مثلا به فرد کمک می کند تا از عهده چالش های اجتماعی ( مشکلات میان فردی ) برآید .
انتظارات بلند مدت و باورها:
یکی از علت هایی که مصرف کنندگان مواد سرانجام به مصرف کنندگان دائمی تبدیل می شوند، این است که توقع دارند ماده مصرفی آثار مثبت داشته باشد. برای مثال، نوجوانانی که باور دارند الکل در رفتارآنها آثار مثبتی بر جای می گذارد (مثلا افزایش لذت فیزیکی، تقویت توانایی جنسی، تقویت اعتماد به نفس در موقعیت های اجتماعی ) بیشتر از نوجوانانی که چنین باورهایی ندارند با خطر ابتلا به سوء مصرف الکل روبرو می شوند. در اکثر موارد ، به نظر می رسد که این باورها را فرهنگ به وجود می آورد زیرا آزمایش ها نشان می دهند که الکل سطح برانگیختگی جنسی یا اعتماد به نفس را افزایش نمی دهند و در واقع از میزان برانگیختگی فیزیولوژیک کم می کند .
اکثر کسانی که به طور مرتب از مواد استفاده می کنند به باورهای غلط نیز دچار می شوند و فکر می کنند که ماده مصرفی آنها بی ضرر است. همین باورها باعث می شود که آنها به مصرف مرتب ادامه دهند.
عوامل فرهنگی:
چند متغیر فرهنگی می توانند گذر از مرحله اولین مصرف به مصرف دائمی را تسهیل کنند . برای مثال، مصرف الکل در کشورهای مختلف تفاوتهای زیادی دارد و بیشتر در کشورهایی دیده می شود که جوامعی طرفدار مشروب دارند (مثل فرانسه، ایتالیا و اسپانیا) و در آنها نوشیدن الکل یک فعالیت اجتماعی و تفریحی است. مصرف زیاد الکل در این کشورها احتمالا به علت در دسترس بودن همیشگی آن در بعضی موقعیت ها، مثلا همراه با غذا و در دسترس بودن آن در انواع موقعیت های اجتماعی باشد. همچنین، تفاوتهای فرهنگی در باورهای مربوط به آثار مواد نیز بر میزان مصرف آنها تاثیر می گذارد.
علت های سوء مصرف مواد و اعتیاد
آمادگی ژنتیک:
عوامل ژنتیک چگونه باعث می شوند که بعضی افراد بیشتر در خطر سوء مصرف مواد قرار گیرند و بعضی دیگر کمتر ؟
چند احتمال مختلف وجود دارد : اولا، آمادگی ژنتیک برای اعتیاد می تواند با عوامل محیطی، مثل استرس تعامل داشته باشد (مدل آمادگی ژنتیک – استرس محیطی) بعضی روان شناسان اعتقاد دارند که آمادگی ژنتیک برای اعتیاد صرفا زمانی فعال می شود که فرد یک استرس محیطی تجربه کند(مثل، موقعیت های اجتماعی – اقتصادی ضعیف). اما بعضی دیگر اعتقاد دارند که ممکن است بین ژن ها و محیط تعامل کلی تری وجود داشته باشد و در آن آمادگی ژنتیک برای اعتیاد به الکل فقط زمانی باعث سوء مصرف الکل می شود که سایر عوامل محیطی نیز حضور داشته باشند. عوامل محیطی الزاما استرس زا نیستند اما عواملی را شامل می شوند که می توانند مصرف الکل را تسهیل کنند، مثل زندگی در مکانهایی که تعداد افراد جوان در آنها بیشتر است، فشار همسالان یا الگو قرار دادن والدین همه این عوامل محیطی ظاهرا مهم هستند. زیرا می توانند آغاز مصرف الکل را موجب شوند. به محض آنکه نوشیدن الکل آغاز می شود، عوامل ژنتیک در مصرف مرتب، سوء مصرف و اعتیاد نقش بسیار مهمی ایفا می کنند.
دوم این که، عوامل ژنتیک می توانند بر میزان تحمل در مقابل مواد نفوذ داشته باشند یا بر واکنش دستگاه عصبی مرکزی در مقابل ماده تاثیر بگذارند. اعتیاد افراد را وادار می کند که این کار را به طور مرتب انجام دهند. اکثر کسانی که به اعتیاد مبتلا می شوند، ظاهرا تحمل قوی در مقابل آن را به ارث برده اند. یعنی این افراد بعد از نوشیدن مقادیر زیادی الکل، زیاد تحت مسمومیت آن قرار نمی گیرند و زیاد علائم مستی فیزیکی ( مثل تلو تلو خوردن ) نشان نمی دهند و آستانه بالای تحمل در مقابل مسمومیت می تواند مشروب خواری افراطی را موجب شود، موضوعی که در معتادان شدید به الکل کاملا عادی است. سوم این که طبق شواهد بعضی ژن ها در حساسیت به اعتیاد نقش دارند و به ارث رسیدن همین ژن هاست که مشخص می سازد فرد معتاد خواهد شد یا نه.
وجود اختلالات روانی:
مشکلات روانی در فرایند ایجاد سوء مصرف کامل و اعتیاد نیز نقش مهمی دارند. همزمانی اختلالات روانی عامل خطر هم برای گذر از ” مصرف برای اولین بار” به ” مصرف به طور مرتب ” و هم برای گذر از مصرف مرتب به سوء مصرف و اعتیاد است و باعث می شود که بعد از درمان ، خطر مصرف مجدد بیشتر شود .
فقر و مشکلات مالی:
بدون شک ، عوامل اجتماعی – اقتصادی در تعیین این که افراد به مصرف مواد خواهند پرداخت و از مصرف کنندگان دائمی به سوء مصرف کنندگان و معتادان تبدیل خواهند شد یا نه ، نقش مهمی دارند . یکی از این عوامل خطر ، فقر است . شواهد نشان می دهد که احتمال تجربه مواد برای اولین بار ، در محله های فقیر نشین بیشتر از محله های مرفه است . با قبول این واقعیت که ساکنان محله های فقیر بیکار هستند ، دامنه سرگرمی های آنها محدود است ، نسبت به آینده شغلی یا تحصیلی خود امید کمی دارند ، در جوامعی زندگی می کنند که مصرف مواد نوعی افتخار به حساب می آید ، گفته بالا زیاد تعجب آور نیست . این گونه شرایط ، برای سقوط به سوء مصرف و اعتیاد ، بسیار مساعد است . همین شرایط اجازه نمی دهند که فرد به خدمات درمانی دسترس داشته باشد و از حمایت اجتماعی طولانی مدت ، برای کمک به درمان ، بهره مند شود . مصرف فراگیر مواد در جوامع فقیر مشکلات دیگر را نیز تقویت می کند از جمله ، ابتلا به HIV و هپاتیت C ، که از طریق مصرف مشترک سرنگها سرایت می کنند. در آخر ، اعتیاد به مواد در محلات فقیرنشین باعث افزایش جنایت می شود مثل دزدی ، کلاهبرداری و فحشا ( برای تهیه پول خرید مواد ) و جنایات شنیع و قتل ( برای حفظ بازار در دست خود) و غیره.
در صورت نیاز به انجام مشاوره های تخصصی تر در حوزه اعتیاد و اختیار داشتن راهکارهای تخصصی درمانی روانشناسی مربوط به آن با روانشناسان و مشاوران متخصص مرکز مشاوره صدای آرامش، تماس بگیرید.

هم اکنون خط تماس روانشناس متخصص موضوع علل اعتیاد به مواد مخدر و داروها جهت پاسخگویی آزاد میباشد ؛
تماس از خط ثابت ۹۰۹۹۰۷۱۶۱۱
تماس از استان تهران ۹۰۹۲۳۰۱۶۱۲
تماس از همراه اول ۹۹۲۲۵۵۹۵
پاسخگویی از ۸ صبح تا ۱۲ شب حتی ایام تعطیل